25 روزگی دخترم آنوشا
دخترم امروز بیست و پنج روزه که وارد زندگی جدیدت شدی و به زندگی من و بابامحمد هم قشنگی بیش از پیش دادی من و بابا که حسابی با تو سرگرم شدیم و وقتی توی روز یه ساعن بیشتر میخوابی دلتنگت میشیم خیلی چیزا هست که واست ننوشتم راستش وقت نمیکنم چون اکثر اوقات مشغول کارای تو هستم عزیز دلم نه تنها من بلکه بابایی هم خیلی به تو میرسه و اگه کمک های اون نبود من نمیتونستم دوام بیارم با کمک هاش و وجودش بهم دلگرمی میده توی کارای تو خیلی کمک میکنه و همیشه کنارمونه روزی چند بار ماساژت میده و باهات حرف میزنه و توام حسابی بهش گوش میدی و عکس العمل نشون میدی قربونت برم دختر باهوشم که احساس میکنم خیلی چیزارو متوجه میشی چون به همه چیز عکس العمل نشون میدی و نگا...
نویسنده :
مامان نسرین
21:55